درمورد افراد و کسانی به کار میرود که هنگام انجام کاری ، بدون فکر به آینده در مورد آن تصمیم میگیرند و آن را انجام میدهند.
—–
معنی ضرب المثل :
عاقل کاری را که بداند انجام دادنش اشتباه است انجام نمیدهد.
درمورد کسانی به کار میرود که برای انجام دادن کاری ، جوانب آن را در نظر نگرفته و دچار پشیمانی میشوند.
انسان عاقل به دنبال کاری نمیرود که حسرت به دنبال داشته باشد.
داستان :
در گذشته های دور در یک خانه ای فقیرانه پیرمرد و پیرزنی زندگی میکردند.
زندگی خود را با فروش تخم مرغ و کره و محصولات محلی از دامداری خودشان سر میکردند.
پیرمرد اسبی داشت که با آن به کوه میرفت و هیزم و هرچقدر نیاز داشتند میخرید و به خانه می آورد.
گذشت و گذشت تا اینکه یک روزی از آن روستا شخصی پولدار رد شد.
اسب را دید و بسیار از آن خوشش آمد.
دنبال صاحب اسب را گرفت و پیرمرد را پیدا کرد.
به اون پیشنهاد خرید اسب را داد ، اول پیرمرد از فروش اسب امتناع کرد
اما پس از شنیدن مبلغ پیشنهاد شده برای خرید اسب وسوسه شد
هرچقدر پیرزن به او گفت که این اسب را نفروش که همه ی کار روزانه ما با این اسب انجام میشود
اما فایده نداشت و پیرمرد اسب را فروخت.
یکسالی با پول اسب زندگی کردند اما تا اینکه تمام پول های آنها تمام شد.
پیرمرد که پیر و زیاد نمیتوانست راه برود از کاری که کرده بود سخت پشیمون شد.
با خودش زمزمه کرد که چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی.
بازنویسی مثل های صفحه 83 نگارش یازدهم /مثل نویسی چرا عاقل کند کاری صفحه 83 یازدهم//