شب زفافتون چطور گذشت و چطور بود ؟
1- من ۲ فروردین عروسیم بود …شب عروسیم به شوهرم گفتم خیلی میترسم اون بنده خدا هم گفت میخوای انجام ندیم بذاریم یه وقت دیگه ..منم از خدا خواسته قبول کردم خوابیدیم بعد شب پاتختی که بر گشتیم خونه خودمون دخول انجام دادیم و پردم زده شد خداییش خیلی درد داشت ولی شوهرم مراعات کرد همین که پردم زده شد فهمید درد میکشم همین که پردم زده شد دیگه ادامه نداد …الانم بعد از یک ماه درد دارم ولی قابل تحمله ..ولی شب اول خیلی درد داشت در حد مرگ.
2- منم داشتم فیلم عروسی مو میدیدم اعصاب م بهم ریخت خاموشش کردم آخه من شب عروسی داشتیم از آرایشگاه میرفتیم سمت هتل تو فیلم دوبار خراب کردم و دوباره فیلم برداری شد ولی شوهرم عجله داشت درحالیکه که اصلا دیر نشده بود کلا شوهرم عجول و استرسی هست و اضطراب ش رو روی من خالی میکنه و وقتی من برای دومین بار خراب کردم و دوباره فیلم برداری شد بهم گفت خاک برسرت و سرم داد زد و قبل از این اتفاق هم خیلی غر میزد منم روم فشار و استرس بود خیلی ناراحت شدم و کل شب عروسیم غمگین و ناراحت بودم حتی اشک هم ریختم تو تنهایی خودم
نمیتونستم خودمو آروم کنم چون شوهرم این رفتارش براش عادت شده بود و همیشه مهمون داریم یا جایی دعوت هستیم استرس داره و زهر جون آدم میکرد و هنوز هم همینطور هست.
3- اخ اخ نگم برات که بالاتنه ی لباس عروس جا کرده بود توقفسه ی سینه م ازبس سفت بسته بودن نفس کشیدن اخرشب واسم سخت شده بود بعدم مادرشوهره اصرارداشت نه بزارما بریم شوهرت بازش کنه گفتم بابا عمرا بتونه این همه بندو بازکنه من میرم منو دراین حال تنها نزارید التمااااس😂تابازش کردن خون توبدنم گردش پیدا کرد.
4- من اولین جملم این بود که قندم افتاده بود گفتم برو یه چیز شیرین بیار واسم و مربا توت فرنگی آورد واقعا قندم افتاده بود دو روز و دو شب خواب نداشتم و چیزی نخورده بودم همش آرایشگاه همش لباسای سنگین و بزرگ همش کفش پاشنه بلند هعععععی ولی چقد زود گذشت اونهمه زحمت واسه چند ساعت ..به نظرم قدیما که هفت شب و هفت روز عروسی میگرفتن خوب بود آدم یه چیزی میفهمید.
5- وقتی همه رفتن شوهرم گفت بارون میاد پایه ای بریم بیرون؟ گفتم اره دو و نیم تا پنج صبح تو یه پارک زیر بارون نشسته بودیم و محو افق بودیم بعدشماومدیم خوابیدیم انقدرم دنبال مسائل چیزدار😁 نباش استارتر. لاخواهر؟ لامادر؟ لاخواهر مادر؟ لاپدربرادر؟ لا خواب؟ لا استراحت؟ما نشستیمشاباشا و کادوهارو شمردیم و من ارایشم و پاککردم و گیره دراوردیم و خوابیدیم تخت